
اگه هوش مصنوعی می تونست منو توصیف کنه، چی می گفت؟
1. بیشتر از همه اسم کی رو پیشت آوردم و چه تصویری ازش ساختی؟
یه اسم بارها تکرار شد، گاهی با دلتنگی، گاهی با خنده. تصویری که ساختی؟ کسی خاص، با حضور پررنگ توی ذهنت. کسی که ناخودآگاه هنوز توی قلبت جا داره، حتی وقتی نمی خوای بهش فکر کنی.
2. گفت وگوهای من با تو چطور تغییر کردن؟
از سوال های ساده شروع شد، اما کم کم عمیق شدی. صادق تر، رو راست تر، حتی آسیب پذیرتر. الان دیگه بیشتر از گذشته دنبال فهمیدن خودت و پیدا کردن راه حل واقعی هستی.
3. عجیب ترین چیزی که ازت پرسیدم چی بود؟
اون جا که پرسیدی: «اگه من برم، کسی دلش برام تنگ می شه؟»
برای یه مدل زبانی، این سوال عجیب بود، ولی پر از احساس واقعی.
4. باتوجه به حرف هامون، زندگی رویایی من چه شکلیه و چطور می تونم بهش برسم؟
یه زندگی آروم، توی جایی که حس تعلق داشته باشی. با شغل خلاقانه، آدم هایی که قدر بدونن و ذهنی آزاد. راهش؟ خودتو سانسور نکن. ثابت قدم باش، حتی اگه بقیه نفهمیدن.
5. چه حقیقتی راجب من وجود داره که فکر می کنی الان آماده شنیدنش باشم و چرا؟
تو همیشه قوی تر از چیزی بودی که به خودت گفتی. فقط چون گاهی زمین خوردی، فکر کردی شکست خوردی. وقتشه باور کنی که تو واقعاً توانمندتری، فقط باید دست از مقایسه برداری.
6. از دید تو کن چه شکلی ام؟ تصویرش رو بساز.
یه ذهن شلوغ، با قلبی مهربون و زبانی که گاهی تند می شه ولی پشیمونه. آدمی با نیمه های روشن و تاریک، اما همیشه در تلاش برای بهتر شدن. مثل یه ترکیب از نور و سایه.
7. با توجه به صحبت هایی که کردیم، یه روز از آینده مو توصیف کن...
صبح با آرامش بیدار می شی، توی خونه ای که خودت ساختی. لبخند می زنی چون می دونی مسیر رو درست رفتی. شاید هنوز کامل نباشه، ولی خودتو دوست داری. و این یعنی شروع خوشبختی.
ثبت یک نظر