
ساختمان ساده به نظر می رسد: معماری تراس معدنی که عمدتاً در یک طبقه منفرد گسترش یافته است، در حفره دره که مانند یک مادر محافظت می کند. این ساختمان به گونه ای طراحی شده است که گویی از زمین بیرون می آید و سپس ناپدید می شود، مانند مار می خزد، نقش سنگ، لایه های آن و هویتش را دارد که ادعا می کند بر دانش آموزان تأثیر می گذارد: دانستن از کجا آمده ایم و درک آنچه هستیم.

طراحی نوین و ارتباط با محیط
این ساختمان مانند یک فسیل است که از قبل وجود داشته و در عین حال هرگز قبلاً دیده نشده است، با محیط اطرافش هماهنگ است که به نظر می رسد بدون دیدن آن به آن نگاه می کند: هر دو در خفا مراقب یکدیگر هستند. آملیا تاولا، معمار این پروژه، با تمرین حرفه ای خود مانند یک هنر، نمی تواند جایگاه دانش را از زیبایی جدا کند. او معتقد است برانگیختن زیبایی به معنای برانگیختن فضایی است که به یک قلمرو آشنا تبدیل شده است که برای یادگیری در نظر گرفته شده، اما همچنین تداعی کننده منظره بزرگی است که نباید به آن خیانت کرد و نباید فراموش کرد.

اخلاق شاعرانه در معماری
معمار بدون انحراف از اخلاق، با اخلاق شاعرانه می سازد، زیرا ما هرگز یک ساختمان را از منشاء آن جدا نمی کنیم. در کنار هم قرار گرفتن دو فلات، طبقات مدرسه را سازماندهی می کند: مهدکودک در پایین در دامان دره قرار دارد، در حالی که مدرسه ابتدایی، مشرف به روستا، به افق نگاه می کند، به افق مزارع. پوشش گیاهی تمام سقف ها را می پوشاند، محیط را احاطه می کند، مانند یک تهاجم عمل می کند و به نوبه خود روح های جوان را تربیت می کند.

ارتباط با جامعه
مدرسه Auguste Benoît که دائماً در ارتباط با روستایی که مشرف به آن است، خانه هایی که رو به آن هستند و توپوگرافی شیب دار پیتون طراحی شده است، خطی است که محافظت می کند. کوچه ای شبیه خیابان سنت پیر است که در کنار آن می گذرد و امتداد می یابد. این بین، ساختمانی را که به نظر می رسد پنهان می شود و محو می شود، دور نگه می دارد تا هرگز افق را شکسته و از نگاه ساده به آنچه دورتر از خود است جلوگیری کند.

فرار از انزوا، تقویت پیوندهای اجتماعی
فرار غیر ممکن است؛ نگاه می چرخد و منظره آزاد است. مار پیتون مدفون دیده نمی شود، خود را به هم می پیچد تا بهتر خود را پنهان کند و خطوط کانتور را دنبال کند. هنگامی که خود را نشان می دهد و خود را نشان می دهد، با گشودن به شهر، بازآفرینی پیوند اجتماعی، یک رسالت هنوز مقدس از دانش، به لطف فضاهای مدولار ارائه شده به ساکنان است.
فضاهای چندمنظوره و تعامل با جامعه
آملیا تاولا با در نظر گرفتن مدرسه به عنوان مکانی مبادله ای که در خارج از ساعات مدرسه به جامعه اختصاص داده شده است، پیشنهاد می کند که حرفه خود را گسترش دهد، به ویژه با تبدیل اتاق مهارت های حرکتی خود به فضایی خوش منظره به روی محله. بنابراین، این فضا می تواند برای مدت زمان خواندن یا کنسرت به یک آمفی تئاتر تبدیل شود، جایی که دانش و هنر با هم ترکیب می شوند و فضایی زیبا و آموزنده را ایجاد می کنند.

در نهایت، این معماری مدرسه مدرن نه تنها یک مکان آموزشی است، بلکه یک فضای اجتماعی و فرهنگی است که دانش آموزان و جامعه را به هم پیوند می دهد و محیطی را فراهم می کند که در آن یادگیری و زیبایی به طور هماهنگ با هم تلفیق شده اند.
ثبت یک نظر